آخر خودت بگو چقدر ربنا کنم * کربلایی نریمان پناهی

بازدید: 756 بازدید

آخر خودت بگو چقدر ربنا کنم

با چشم های خیس خدا یا خدا کنم

وقتی که بی کسی به سراغ تو آمده

در خیمه ام نشینم و دائم دعا کنم

درد غریبی تو به جانم شرر زده

این درد را بگو که چگونه دوا کنم

پنجاه سال از تو خجالت کشیده ام

وقتش رسیده دین خودم را ادا کنم

خواهر بلاکش غم و درد برادر است

باید برای تو در سپر دست و پا کنم

امروز اگر برای تو از این دو نگذرم

فردا چگونه رو به سوی مصطفی کنم

شاگرد مادرم که برای امام سوخت

وقتش رسیده است به او اقتدا کنم

روح و روان من جگرم را قبول کن

لطفی نما دو تاج سرم را قبول کن

سرباز های خواهرت آماده اند اخا

بنگر چگونه پای تو افتاده اند اخا

هر چند کوچک اند ولی مرد جنگی اند

هر چند کوچک اند علی زاده اند اخا

در اضطراب رد شدن از جانب تو اند

از دیشب است که سر سجاده اند اخا

از من اسیر عشق شدن ارث برده اند

هستند چون اسیر تو آزاده اند اخا

وسع کم مرا به بزرگی خود ببخش

این دو برای پیشکشی مانده اند اخا

دیگر نگو دو خوشه انگور زینب اند

دیگر رسیده اند دگر باده اند اخا

ایراد سن و سال نگیر از دو غنچه ام

وقتی قسم به فاطمه ات داده اند اخا

رحمی نما به سوز دل و گریه هایشان

دار و ندار من پدری کن برایشان

دارند میروند تو حسرت نکش فقط

جانم فدات بار مصیبت نکش فقط

نذر من است پای تو اربا ترین شوند

از نیزه دار و حرمله منت نکش فقط

حالا که دین من به تو قدری ادا شده

حرفی وسط ز عمق جنایت نکش فقط

آرام باش بر سر بالینشان حسین

تو پای از رکاب به سرعت نکش فقط

من راضی ام دو شاخه گلم را نیاوری

با کام تشنه این همه زحمت نکش فقط

درخیمه مانده ام که نبینی غم مرا

آقای خوب من تو خجالت نکش فقط

مردی نمانده غصه نخور زینبت که هست

جانم فدات ناله غربت نکش فقط

مویم سفید شد به تماشای عشق تو

من مادر شهید شدم پای عشق تو

شاعر: پوریا هاشمی

 

آخر خودت بگو چقدر ربنا کنم

.
.

شب چهارم محرم ۱۳۹۹ کربلایی نریمان پناهی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر