ای همسفر که نیمه ره از ما جدا شدی * حاج محمود کریمی

بازدید: 1052 بازدید

ای همسفر که نیمه ره از ما جدا شدی

من ماندم و تو با لب عطشان فدا شدی

وجه خدا بودی و خون خدا شدی

تا صبح روز حشر سراج الهدی شدی

ای پاره پاره تن به تن اطهرت سلام

بر قطره های خون رگ حنجرت سلام

قران پاره پاره پامال من سلام

در خون نشسته کوکب اقبال من سلام

ای در چهل عروج پر و بال من سلام

ای لحظه لحظه با خبر از حال من سلام

دستی برون ز دامن خونین خاک کن

اشک از دو چشم زینب مظلومه پاک کن

قران نوک نیزه دوباره سخن بگو

از پهلوی شکافته و از زخم تن بگو

ای یوسف عزیز من از پیروهن بگو

از بوریا که بر بدنت شد کفن بگو

از سنگ و از شکستن ایینه ات بگو

از جای نعل تازه و از سینه ات بگو

من زائر تن تو ام اقا سرت کجاست

این قبر تو مزار علی اصغرت کجاست

اعزای چاک چاک علی اکبرت کجاست

انگشت تو بریده شد انگشترت کجاست

اینجا ز سر پریده کنار تو هوش من

گویی صدای مادرت اید به گوش من

من امدم که ختم بگیرم برای تو

من امدم که گریه کنم در عزای تو

مرحم نهم ز اشک روی زخم های تو

سوغاتی ام شده سر از تن جدای تو

ای همسفر که نیمه ره از ما جدا شدی

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر