به لطف خدای جواد الائمه * محمدحسین پویانفر

بازدید: 1296 بازدید

به لطف خدای جواد الائمه

گدایم گدای جواد الائمه

غریبم نخوانید یا ایها النّاس

شدم آشنای جواد الائمه

رسیدم به آزادگی تا دلم شد

اسیر ولای جواد الائمه

از آن صورت گندمین بوی گندم

گرفته هوای جوادالائمه

رضای خدای امام رضا را

بجو در رضای جواد الائمه

اگر عاشقی هر نفس مثل سایه

برو در قفای جواد الائمه

تو و جنت و قصر و حور آی زاهد

من و خاک پای جواد الائمه

ملک در لباس کبوتر می آید

به ایوان طلای جواد الائمه

نه تنها فلک عرش هم تکیه داده

به گلدسته های جواد الائمه

شمیم دل انگیز مشهد می آید

ز صحن و سرای جواد الائمه

در این آخر ماه ذی القعده باید

بسوزم برای جواد الائمه

مرا بیمه ام میکند تا محرم

لباس عزای جواد الائمه

زنی بود و ظلم و دف و پایکوبی

عطش بود و نای جواد الائمه

در حجره را بسته اند آه خانه

شده کربلای جواد الائمه

بریده بریده شکسته شکسته

می آید صدای جواد الائمه

دم العطش شد دم وا حسینا

عوض شد نوای جواد الائمه

شبیه حسین آه آبش ندادند

صدا زد بمیرم جوابش ندادند

کنیزان شنیدند آهش بلند است

جوابی به حال خرابش ندادند

تنش را رها بر روی بام کردند

ولی تیغ و نیزه عذابش ندادند

دم آن همه کفتر با وفا گرم

که تحویل بر آفتابش ندادند

تنش از سر بام در کوچه افتاد

ولی نعل ها پیچ و تابش ندادند

ولی آه در گودی قتلگاهی

غروبی غریبی پس از بی سپاهی

تنش زیر سُم ستوران رها شد

به بغض علی یکصد و ده هجا شد

در آمد ز عمق جگر آه زن ها

که در بین گودال می گفت تنها

زنی قد خمیده بُنَیَ بُنَیَ

گل سر بریده بُنَیَ بُنَیَ

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر