تا تو شدی کشته ما * حسین سیب سرخی

بازدید: 913 بازدید

تا تو شدی کشته ما بی سر و سامان شدیم

یک سره سرگشته کوه و بیابان شدیم

خیمه و خرگاه ما رفت به باد فنا

به لجه غم اسیر دچار طوفان شدیم

از فلک عِزّ و جاه به روی خاک سیاه

به چاه غم سرنگون چو ماه کنعان شدیم

زکعبه کوی تو به حسرت روی تو

به حلقه فرقه ای ز بت پرستان شدیم

ای سر تو بر سنان شمع ره کاروان

به مهر روی تو ما شهره دوران شدیم

ز جور خون خوارگان تو سر بلندی و ما

ز دست نَظّارگان سر به گریبان شدیم

پرده گیان تو را حجاب عزت درید

تا که تماشا گه پرده نشینان شدیم

گاه به زندان غم حلقه ماتم زده

به کنج ویرانه گاه چو گنج شایان شدیم

چو ساربان عزا نواخت بانگ رحیل

سر تو شد روی نی گمشدگان را دلیل

**

جلوه روی تو بود طور مناجات ما

کعبه کوی تو بود قبله حاجات ما

شربت دیدار تو آب حیات همه

صحبت این ناکسان مرگ مفاجات ما

خرمن عمر عزیز رفت به باد ستیز

زآتش بیداد سوخت حاصل اوقات ما

از تو نگشتم جدا در همه جا وز قضا

تا به قیامت فتاد دید و ملاقات ما

بی تو اگر میروم چاره ندارم ولی

این همه دوری نبود شرط مکافات ما

وعده ما و تو در بزم یزید پلید

تا کنی از طشت زر جلوه به میقات ما

راه درازی به پیش همسفران کینه کش

همتی از پیش بیش بهر مهمات ما

شمع صفت میروم سوخته و اشک ریز

ای سر نورانی ات شاهد حالات ما

بی تو نشاید که ما بار به منزل بریم

یا که به سختی مگر بار غم دل بریم

 

 

.
.

شب عاشورا محرم ۱۳۹۹ حاج حسین سیب سرخی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.