

متن شعر
تو و آن لطف سرشار و من و این جرم بسیارم
میان ان همه دشمن تو کردی دوستی با من
دلم در خواب غفلت بود و چشمت کرد بیدارم
نه تنها ترک دشمن کرده ام با دوست پیوستم
من از راه امدم تا سر به پای دوست بسپارم
اگر چه از گناهم در گذشتی باز می باید
که از دست علمدار رشیدت بوسه بردارم
نگه کردی به حر حر یزیدی گشت زهرایی
به یمن وصل تو خورشید سر زد از شب تارم
.
![]()
سید مهدی میرداماد
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید


مهجه | دانلود جدیدترین نوحه ها همراه متن مداحی