خسته ام از بس که بوسیدم تو را از راه دور * حسین سیب سرخی

بازدید: 856 بازدید

خسته ام از بس که بوسیدم تو را از راه دور

قامت نیزه بلند و قلب دختر سوخته

بس که دیدم جای سنگی را روی پیشانی ات

اشک هم حتی درون دیده تر سوخته

سوختم اما نه به اندازه تو در تنور

حتم دارم صورت تو ده برابر سوخته

پشت عمه زینبم سنگر گرفتم بین دود

تا که من کمتر بسوزم جاش سنگر سوخته

آتش از بالای خیمه ریخت بر سرهای ما

چادر و پیراهن ما بعدِ معجر سوخته

گر مرتب نیست موهایم به من خرده مگیر

علتش این است موهایم روی سر سوخته

بر روی خار مغیلان بارها خوردم زمین

آبله دارد کف پایم سراسر سوخته

عمه می گوید شبیه مادرت زهرا شدم

پشت در انگار دست و پای مادر سوخته

تا توانستند ما را هر کجا سوزانده اند

کربلا خیمه مدینه خانه و در سوخته

راستی بابا نگفتم بیشتر از من رباب

زیر نور آفتاب از داغ اصغر سوخته

شاعر: مهدی مقیمی

 

 

 

حاج حسین سیب سرخی / شب ششم ماه صفر ۱۳۹۵

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

 

مطالعه بیشتر