رفتی و مثل من آزار ندیدی مادر | متن شعر | محمدرضا طاهری
رفتی و مثل من آزار ندیدی مادر
غربت و بی کسی یار ندیدی مادر
مردم کافر این شهر به تو بد کردند
بد تر از مشرک و کفار ندیدی مادر
مثل من خانه و کاشانه ات آتش نزدند
مثل من سرخی مسمار ندیدی مادر
بین یک مشت عدو دست به گردن بسته
شوهرت را تو گرفتار ندیدی مادر
طعنه و زخم زبان گرچه شنیدی اما
تو فشار در و دیوار ندیدی مادر
روز آخر که رخ فاطمه ات را دیدی
جای یک پنجه به رخسار ندیدی مادر
سینه و پهلو و دست تو شکستن ولی
تو دگر مجلس اغیار ندیدی مادر
روضه های من و مثل هم هستند ولی
کوچه دیدی تو و بازار ندیدی مادر
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست


بازتاب: در بند معصیت باز آقا ببین اسیرم + متن طاهری وفات حضرت خدیجه 1399