سرشار از ترانه یک رود جاری ام * حاج محمود کریمی

بازدید: 719 بازدید

سرشار از ترانه یک رود جاری ام

امروز در نهایت امید واری ام

احساس می کنم که به دریا بدل شدم

احساس می کنم که بر این خاک جاری ام

یک لحظه شادمانم و یک لحظه اشک بار

لبخند ناگهانی ابر بهاری ام

با دست خالی امده ام محضر شما

رحمی کنید بر من و بر این نداری ام

دست دلم دخیل پر چادر شماست

بانو چه دیدنیست من و بی قراری ام

یک عمر دوستدار حسین تو بوده ام

حتما به این دلیل تو هم دوست داری ام

فانی ولی به لطف شما جاودانه ایم

خدمت گذار بانوی این استانه ایم

از روشنای عرش طلوعی دگر رسید

حوریه ای دوباره به شکل بشر رسید

این بار سوم است که در باغ اهل بیت

طوبای فاطمی علی را ثمر رسید

بانو تو امدی و به شام سیاه ما

از فیض گام های تو نور سحر رسید

امشب خود خدا به علی هدیه می دهد

تو امدی و زینت قلب پدر رسید

تو امدی که دور برادر بگردی و

این گونه شد مدار فلک را قمر رسید

تو امدی به خاطر تنهایی حسین

یعنی برای کرب و بلا همسفر رسید

ما با حسین شور تماشا گرفته ایم

امشب میان زینبیون جا گرفته ایم

خورشید صبحگاهی بامت حسین

بعد از دو هفته ماه تمامت حسین بود

هر دفعه که برادرت از راه می رسید

از فرط شور و شوق سلامت حسین بود

یک راستای نور وجود تو زینب است

نوری که در مسیر امامت حسین بود

ساده تر اش شد این که نوشتیم زینب و

دیدیم در حقیقت نامت حسین بود

در ذیل خطبه های فصیحت مورخان

اورده اند تکه کلامت حسین بود

در خانه ای که واژه بر خواستن علیست

از کودکیت ذکر قیامت حسین بود

خواهر اگر تویی  و برادر اگر حسین

تفسیری از برادر و خواهر در عالمین

حتی اگر که مدح تو را صد کتاب کرد

کی می شود فضائلتان را حساب کرد

چشم من ان گلی که به حسرت شکفته است

باید به لطف گام تو گل را گلاب کرد

حتی بیان نام تو اعجاز می کند

این اسم سیئات مرا هم ثواب کرد

هر حاجتی که پیش خداوند برده ام

گفتم به حق زینب و او مستجاب کرد

ایینه تمام قد حجب فاطمه

خورشید را طلوع رخت در نقاب کرد

شاعر: سعید پاشازاده

 

 

 

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.

مهجه |  www.Mohjat.net

@mohjat_net

 

مطالعه بیشتر