غارت بود و آتیش خیمه دود و آتیش – سید مجید بنی فاطمه
- بهدست: مجتبی نظری پور
- دستهبندی: اشعار ماندگار
- برچسبها: سایت مهجه, سید مجید بنی فاطمه, متن شعر, متن مداحی

غارت بود و آتیش خیمه دود و آتیش
من هم تنها بودم
همراهم آهم بود دورم نامحرم بود
من هم تنها بودم
بهارم میرفت تو که میرفتی قرارم میرفت
تو رو از من گرفتنو ازت مونده یه پیرهنو
کاش همون شب با رقیه میبردی با خودت منو
****
ای تکیه گاه من چشمای تو روشن
من بی محمل رفتم
با جامه ی پاره گوش بی گوشواره
منزل منزل رفتم
نبودی ای یار ببینی مارو میون بازار
ندیدی سیلی خوردنو کجاها مارو بردنو
کاش همون شب با رقیه میبردی با خودت منو
****
یک سال و نیمه با این روضه ها تنها
روزامو شب کردم
از شهر شام ای داد هر وقت یادم افتاد
از غصه تب کردم
لبت چوب میخورد همونجا ای کاش
که زینب میمُرد
همه اشکامو دیدنو نگم از می کشیدنو
کاش همون شب با رقیه میبردی با خودت منو
.
وفات حضرت زینب سال 1400
سید مجید بنی فاطمه
آرشیو اشعار شهادت 1400 »» کلیک کنید
اشتباهات تایپی متن مداحی را اطلاع بدید
.
www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net
.
بدون دیدگاه