مشک تشنه به روی دوشش بود * حاج محمود کریمی

بازدید: 718 بازدید

مشک تشنه به روی دوشش بود

بی امان سوی علقمه میرفت

در نگاهش خروش دریا داشت

اسمان سوی علقمه میرفت

چشم ها محو شیوه رزمش

معرکه از صلابتش پر بود

قلب سقای تشنه لب اما

از تب سرخ العطش پر بود

خنکای شریعه را حس کرد

چشم خود را به خیمه ها میدوخت

لب او در نهایت ایثار

در کنار فرات هم میسوخت

مشک از شوق گریه پر میشد

که تو لب تشنه ای و سیراب است

و تو از مشک خود پریشان تر

لب خشکت به یاد ارباب است

در حیاهوی موج های فرات

لحظه لحظه سراب می دیدی

لب خشک علی اصغر را

در زلالی اب می دیدی

جرعه جرعه وفا محبت عشق

مشک نه این سبوی ساقی بود

تو گمان می کنی اب ولی

همه ابروی ساقی بود

پر گشودی دوباره سوی حرم

تیر ها نیز پر در اوردند

تا که از راز تشنگی تو

مشک لب تشنه سر در اوردند

ناگهان بغض مشک سر وا کرد

یک سه شعبه رسیده بود از راه

چشم های تو بوسه باران شد

در هجوم سه شعبه ها ناگاه

حاجت دست های پاک تو را

زود تر از خودت روا کردند

دست های گره گشای تو را

یک به یک از تنت جدا کردند

سنگ ها گرم استلام تنت

حج سرخت چه زود کامل شد

نیزه ها در طواف پیکر تو

به سر تو عمود نازل شد

رمق از زانوان اقا رفت

بغض ادرک اخا که سر وا کرد

از روی اسب پرپر و بی دست

سجده ات را که او تماشا کرد

چشم ها در غروب تو میسوخت

دشت از داغ تو لبا لب بود

تکیه گاه حرم فراق تو

اول بی کسی زینب بود

بی پناهی خیمه ها بی تو

هر دلی را پر از محن میکرد

همه دیدند بعد تو ارباب

کهنه پیراهنی به تن میکرد

 

.
.

متن شعر مداحی مشک تشنه به روی دوشش بود

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر