من اون روزی که تو کوچه زمین خوردی * محمدحسین حدادیان

بازدید: 1316 بازدید

من اون روزی که تو کوچه زمین خوردی یادم هست

یه جوری زد دیگه طاقت نیاوردی یادم هست

چادرت خاکی شد مادر الهی من بمیرم

جلو اون دست سنگینو نتونستم بگیرم

داغی رو قلبم نشت گوشواره تو شکست

یه سیلی از روبرو یه سیلی با پشت دست

یوماه یوماه

****

من اون روزی که در میسوخت غریبونه یادم هست

یه مادر با پسر میسوخت غریبونه یادم هست

گل نیلوفر حیدر رو زمین پرپر افتاد

در نیم سوخته رو دیدم که روی مادر افتاد

دست بابام بسته بود به پیش چشم ترم

دیدم کتک خورده از پهل نفر مادر

لشکریان خیره سر چند نفر به یک نفر

یوماه یوماه

****

به یاد روز عاشورا با اشک و با آه امشب

میگم لا یوم کیومک یا ابا عبد الله امشب

عطش زهر و بی تابی میسوزم رفتم از حال

به یاد خنجر و حنجر به یاد شمر و گودال

تنش زیر دست و پا میره رو نیزه سرش

یه ساربون میرسه به قصد انگشترش

من خودم شاهدم انگشتری اش را بردند

دخترش خورد زمین رو سری اش را بردند

 

 

.

? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید

? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ مداحان رو از اینجا دانلود کنید

? www.mohjat.net

? @mohjat_net

مطالعه بیشتر