و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر * کربلایی حسین طاهری

بازدید: 1429 بازدید

و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر

نوشتم اول خط سیدی علی اکبر

خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر

خوشا به حال پسر یا خوشا به حال پدر

خوشا به حال هر آن کس که نام خادم داشت

علی رسید جهان شاه زاده لازم داشت

و جلوه کرد در عالم علی دوباره علی

که برد نام علی را به هر مناره علی

علیست وارث والایی و وقار علی

به دست اوست برازنده ذوالفقار علی

حسین بر لبش الله اکبر آورده

خدا برای جهان باز حیدر آورده

به سینه مهر اَنَا فاطمی نسب دارد

زمان زمان تَبَراست پس غضب دارد

به انتقام سر از دشمنان طلب دارد

همیشه نعره یا فارِس العرب دارد

علی کنار ابالفضل مثل جان و تن اند

بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن اند

اگر چه عالم و آدم به شوکتش رو زد

اگر چه هیبت عباس هم دم از او زد

قدش به قامت افلاک اگر چه پهلو زد

ولی مقابل زینب همیشه زانو زد

حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت

اگر نبود علمدار من رفیق نداشت

میان کرب و بلا خواست تا نشان بدهد

علی شده که برای حسین جان بدهد

چرا بهانه به دست حرامیان بدهد

نخواست تا به امان نامه ها امان بدهد

نظام لشکر خود کامه را به هم میزد

همین که دور و بر خیمه ها قدم میزد

شاعر: مجید تال

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر