و رکل الباب برجله * حاج مهدی رسولی

و رَکَلَ البابَ بِرِجلِه نامرد با پا به در زد

و رَکَلَ البابَ بِرِجلِه به نیت قتل پسر زد

و رَکَلَ البابَ بِرِجلِه قداست حرم شکست و

و رَکَلَ البابَ بِرِجلِه پهلوی مادرم شکست و

تا در افتاد با صورت روی زمین مادر افتاد

از نفس انگاری که حیدر افتاد مادر افتاد

آه مادرم آه مادرم آه مادرم

****

و لَستُ اَدری خَبَرَ المِسماری فصل پاییزه باغ شد

و لَستُ اَدری خَبَرَ المِسماری میخ در داغه داغ شد

و لَستُ اَدری خَبَرَ المِسماری کار از کینه گذشت و

و لَستُ اَدری خَبَرَ المِسماری میخ از سینه گذشت و

تا در افتاد شعله آتیش به پر معجر افتاد

غنچه ناشکفته ای پرپر افتاد مادر افتاد

آه مادرم آه مادرم آه مادرم

****

وَالاَثَرُ باقی کَمِثلِ الدُملُج قنفذ با غلاف شمشیر

وَالاَثَرَ باقی کَمِثلِ الدُملُج وای از ضربه نفسگیر

وَالاَثَرَ باقی کَمِثلِ الدُملُج خون به دیده تَرَم کرد

وَالاَثَرَ باقی کَمِثلِ الدُملُج بازوی مادرم ورم کرد

غمبار افتاد پیش نگاه حیدر کرار افتاد

بازوی مادر حسن از کار افتاد مادر افتاد

آه مادرم آه مادرم آه مادرم

.

شب ۳ فاطمیه دوم ۹۸ حاج مهدی رسولی

.

متن مداحی / متن شعر / اشعار مداحی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.

کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.

استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر