آقا مبارزی که به دستان تو اسیر * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 621 بازدید

آقا مبارزی که به دستان تو اسیر شود

عزیز می شود و عاقبت امیر شود

کریم هستی و با احترام میبخشی

نمیشود که گدا پیش تو حقیر شود

همیشه دست گدا را سریع پر کردی

ندیده است کسی بخشش تو دیر شود

کرامت تو هم دفعه نخست بس است

گدا دوباره محال است که فقیر شود

غذا بدون تو اصلا به ما نمی چسبد

بیا خودت سر سفره فقیر سیر شود

به امر تو شده داماد سید الشهدا

که قاسم تو به پای حسین پیر شود

بیا دعا کن و ما هم به پاش پیر شویم

به لطف تو دره این خانه کاش پیر شویم

نمی شود بشناسیم ما غلام تو را

چگونه درک کند عقل ما مقام تو را

مگر چه کرده ای اقا که جای یا رزاق

صدا زدند فقیران شهر نام تو را

تمام وقت کنارت حسین ساکت بود

برای ان که فقط بشنود کلام تو را

کسی که صلح تو را جاهلانه سازش خواند

نخوانده معنی تاریخی قیام تو را

کسی که گفت تو ترسیدی و نجنگیدی

ندیده ضربت شمشیر در نیام تو را

غریب شهر همه کینه از علی دارند

نمی دهند اگر پاسخ سلام تو را

تو بودی و به علی لعن کرد بر منبر

نگه نداشت معویه احترام تو را

بدون شک دم اخر حسین گفت به تو

غریب فاطمه میگیرم انتقام تو را

چه کرد زهر تمام تن تو در تب سوخت

چه دید داخل ان تشت قلب زینب سوخت

شب تولد تو نیستم کنار بقیع

خدا مرا برساند سر مزار بقیع

مزار تو یک شمع نیز روشن نیست

چه ساکت است شب جشن شام تار بقیع

صبا حریم حسن را غبار روبی کن

نشسته روی مزار حسن غبار بقیع

کبوتران خراسان به یک دگر گویند

بیا که پر بگشاییم تا دیار بقیع

خدا بخواهد اگر میرسد زمانی که

سرود جشن بخوانیم در جوار بقیع

 

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر