آمدم خیمه تا وداع کنم * سید مهدی میرداماد

بازدید: 589 بازدید

آمدم خیمه تا وداع کنم دیدم از داغ آب می سوزی

بردم آبی دهم ولی دیدم زیر این افتاب می سوزی

پشت سر را نگاه کن پسرم جلوی خیمه ها رباب نشست

به امیدی که خیمه برگردی امد و زیر افتاب نشست

من که طاقت ندارم ای گل من که نگاهی کنم به پشت سرم

لیک حس می کنم که امده اند جلوی خیمه ها زنان حرم

گر چه ای کودکم نمیبینم ذره ای رحم در دل اعدا

شاید این دفعه وضع فرق کند کودک من توکلت به خدا

به رخ کودکم نگاه کنید رنگ دیگر به روی طفلم نیست

کوفیان ارحمو لهذ الطفل قطره ای هم برای او کافیست

***

گریه نکن رباب بلاخره یکی به خواهشش جواب میده

گریه نکن رباب ببین داره اشکای تو ما رو عذاب میده

گریه نکن رباب آخر یکی پیدا میشه یه قطره اب میده

.
.

متن شعر مداحی آمدم خیمه تا وداع کنم

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.