آمد از خیمه همچو قرص قمر * حاج محمود کریمی

بازدید: 639 بازدید

آمد از خیمه همچو قرص قمر

آن که آماده بهر پرواز است

اشتیاق است و ترس جا ماندن

بند نعلین او را اگر باز است

کربلا با نسیم گلبرگش

رنگ و بوی گلاب میگیرد

حسنی زاده است حق دارد

چهره اش را نقاب میگیرد

آخر او ماه پاره میباشد

مثل خورشید عرشه زین است

آن گلی که به چشم می آید

زود تر در نگاه گلچین است

قامت سبز و قد کوتاهش

بوی کامل ترین غزل دارد

این که شوق زبان زد عشق است

سیزده شیشه عسل دارد

جشن دامادیِ کمالش بود

که به تکلیف خود عمل میکرد

مثل یک غنچه زیر مرکب ها

داشت خود را کمی بغل میکرد

گر عمو را شکسته میخواند

گر کلامی به لب نمی آرد

در مسیر صدای بی حالش

استخوان مزاحمی دارد

قامت او کمی بزرگ شده است

یا عمو قامت خمی دارد

رد پای کشیده او تا

وسط خیمه لاله میکارد

معجزه پشت معجزه آمد

نونهالی شبیه طوبی شد

سینه گاهش کمی تحمل داشت

آن هم از دست نعل ها وا شد

بر سر گیسوی پریشانش

رنگ خونابه نیست رنگ حناست

آخر این نوجوان بی حجله

تازه داماد سیدالشهداست

شاعر: علی اکبر لطیفیان

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

 

مطالعه بیشتر