ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 801 بازدید

ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد

با غمت گاهی نباید ساخت باید گریه کرد

امتحان کردم ببینم سنگ میفهمد تو را

از تو گفتم با دلم کوتاه آمد گریه کرد

ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد

مادرم نذر تو را هر وقت هم زد گریه کرد

با تمام این اسیران فرق داری قصه چیست

هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد

از سر ایمان به داغت گاه میگویم به خویش

شاید آن شب زجر هم وقتی تو را زد گریه کرد

وقت غسلت هم به زخم تو نمک پاشیده شد

آن زن غساله هم اشکش در آمد گریه کرد

شاعر: کاظم بهمنی

 

 

حاج سید مجید بنی فاطمه / شب سوم ماه صفر ۱۳۹۸

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر