از سوز تب توانی به پیکر نداشتی * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 616 بازدید

از سوز تب توانی به پیکر نداشتی

فکری به غیر فاطمه در سر نداشتی

یاد خدیجه میکنی و آه میکشی

یعنی که تاب دوری همسر نداشتی

بعد از غدیر و توطئه های منافقین

دلشوره جز غریبی حیدر نداشتی

میخواستی سفارش حق علی کنی

اما چه فایده که تو یاور نداشتی

عمری برای این که هدایت شوند خلق

در سینه غیر یک دل مضطر نداشتی

وقتی صدای فاطمه آمد که سوختم

در عرش میشنیدی و باور نداشتی

رفتی از این دیار و اِلا به یک نفس

تاب صدای ناله دختر نداشتی

مسمار داغ بود و لب از سینه بر نداشت

آنجا مگر بهشت مُعطر نداشتی

پنجاه سال بعد مشخص شود چرا

از روی سینه جسم حسین بر نداشتی

وقتی عدو محاسن او را گرفته بود

ز ره رسیدی عمامه بر سر نداشتی

زینب نیابتا ز تو بوسید آن گلو

زیرا که تاب بوسه حنجر نداشتی

شاعر: قاسم نعمتی

 

.

ظهر ۲۷ صفر ۹۹ حاج امیر کرمانشاهی

.

متن مداحی / متن شعر / اشعار مداحی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.

کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.

استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر