اولین روز است بی گهواره میگردی علی * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 785 بازدید

اولین روز است بی گهواره میگردی علی

یک شبه مادر برای خود شدی مردی علی

آخرین باری که بستم بند این قنداق را

بر دلم افتاد دیگر بر نمیگردی علی

بیشتر شرمنده میسازی پدر را گریه کن

بس کن این لبخند اشکم را در آوردی علی

زانویت را جمع کردی بس که پیچیدی به تیر

دست ها را مشت کردی بس که پر دردی علی

باز کن از ساقه ی این تیر انگشتان خود

نیست هم بازی تو بی چاره ام کردی علی

بی تعادل هستی و ماندم چگونه با سرت

حجم تیر حرمله را تاب آوردی علی

میزنی لبخند پیدا می شود سرهای تیر

عاقبت دندان شیری هم در آوردی علی

شاعر: حسن لطفی

 

.
شب هفتم محرم ۱۴۰۰ سید مجید بنی فاطمه
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» اینجا کلیک کنید
.

کــتاب مــداحی جدید »» اینجا کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن شعر را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار با درج لینک مجاز است

استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت ما نیست!!
مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر