اینکه دارد سوی میدان میرود جان من است * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 1052 بازدید

اینکه دارد سوی میدان میرود جان من است

روز عاشورا گمانم عید قربان من است

داغ سنگینیست اما چون تو میبینی خوش است

چون تو میبینی مرا هر داغ سنگینی خوش است

تکه تکه میپسندی ساغرم را ای به چشم

کشته میخواهی ببینی اکبرم را ای به چشم

بر جبین لشکر کُفار چین انداخته

عده ای را با نگاه خود زمین انداخته

یک نفر فریاد میزد او خوده پیغمبر است

دیگی فریاد میزد حیدر است این حیدر است

او دلش میخواست باشد پیش بابا سربلند

آنقدر شمشیر زد شد ضَجّه ی لشکر بلند

خواست در آغوش خود گیرد پیمبر را ولی

نیزه آمد جای پیغمبر در آغوش علی

این طرف بابای پیرت آه از دل میکشد

آن طرف دشمن برای کشتنت کِل میکشد

پرپرت کردند ای شاخه گل زیبای من

پیکرت پاشیده از هم خوش قد و بالای من

 

.
شب هشتم محرم ۱۴۰۰ حاج امیر کرمانشاهی
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» کلیک کنید
.

کــتاب مــداحی جدید »» کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن شعر را اطلاع دهید
اشعار جهت استفاده مادحین منتشر میشود
مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
صفحات مهجه در فضای مجازی. لطفا فالو کنید

www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر