این جا که زخم از در هر خانه میزنند * حاج محمود کریمی

بازدید: 1069 بازدید

این جا که زخم از در هر خانه میزنند

اینجا که بند بر پر پروانه میزنند

با گوشواره های خودم ناز میکنند

این دختران که سنگ به ویرانه میزنند

اینجا بهانه ها خودشان جور میشوند

کافیست زیر لب پدرت را صدا کنی

کافیست یک دو بار بگویی گرسنه ای

یا ناله ای به خاطر زنجیر پا کنی

اصلا نه بی بهانه زدن عادت همه است

حرف گرسنگی نزدم باز هم زدند

دیدم که بر لبان تو میخورد پشت هم

چوب تری که قبلا بر سرم زدند

آنقدر پیش طفل تو خیرات داده اند

نان های خشک خانه شان هم تمام شد

امروز هم به نیت تفریح آمدند

عمه کجاست چادر من ازدحام شد

صبح و غروب و شام که فرقی نمیکند

ما را خلاصه قالب اوقات میزنند

یک در میان به روی منو عمه میخورد

سنگی که سمت خیمه سادات میزنند

از آن شبی که زجر مرا دست عمه داد

لکنت زبان من نه مداوا نمیشود

پیر زنی که موی مرا میکشید گفت

زلفی که سوخته گره اش وا نمیشود

دستی بکش به زبری رویم که حق دهی

نامرد های شام چه مردانه میزنند

دیدم به روی نیزه و پرسیدم از عمو

دارند حرف کار که در خانه میزنند

سنگین شده است گوشمو بهتر که نشنوم

بر روی قیمت اسرا چانه میزنند

 

 

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر