ای رخت شمع شب تار اباعبدالله * حاج محمود کریمی

بازدید: 2320 بازدید

ای رخت شمع شب تار اباعبدالله

لاله پرپر گلزار اباعبد الله

چشم یعقوب به خورشبد جمالت روشن

نازنین یوسف بازار اباعبد الله

کربلا صحنه خیبر پدرت پیغمبر

تو همان حیدر کرار اباعبد الله

لب جان بخش تو از هرم عطش چوبه خشک

دیده ات تشنه دیدار اباعبد الله

مثل پروانه زده بال در اطراف حسین

مثل عباس علمدار اباعبد الله

شیر لیلات گوارا و حلالت باشد

که شدی در یم خون یار اباعبد الله

دهنت بود پر از خون و دو چشمت گریان

که زدی خنده به رخسار اباعبد الله

زخم های بدنت ایه انا لله

پیکرت مصحف ایثار اباعبد الله

میوه قلب حسینی و سراپا حسنی

شبه پیغمبری و اینه پنج تنی

تو حسین دگر فاطمه زهرایی

تو رسول الله در صحنه عاشورایی

نه عجب این که پدر لب به لبت بگذارد

که لبت تشنه اب است و خودت دریایی

جگر حیدری و پاره قلب پدری

زاده فاطمه ای و ثمر لیلایی

این که قبر تو و بابای شهید تو یکیست

کرده معلوم که بابا تو و تو بابایی

عمویت ماه بنی هاشمیان بود اگر

همه دیدند تو خورشید بن الزهرایی

تو به خورشید جهان گیر ولایت قمری

تو محمد تو علی بلکه حسین دگری

داری جونم رو می بری بابا ای علی جان

راه میری مثل مادری بابا

قدم بزن پسرم جلو چشام رحمی

ستاره سحرم به گریه هام رحمی

بریده بند دلم به عمه ها رحمی

بیا یه کم بغلم تو رو خدا رحمی

وایسا عمه هات قران رو سرت بگیرن

اروم تر برو دارن خواهرات میمیرن

ای خدا نور اشیونم رفت ای خدا جوونم رفت

ای خدا ماه اسمونم رفت ای خدا جوونم رفت

ای شبه پیمبر علی جانم

ای خورشید خیمه علی جانم

ای امید خیمه علی جانم

پیش من دست و پا نزن بابا

میمیرم رحمی کن به من بابا

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

 

مطالعه بیشتر