ای نگار من شکسته قامت بهار من * حسین سیب سرخی

بازدید: 891 بازدید

ای نگار من شکسته قامت بهار من

چشاتو وا کن قرار من

یه رحمی بر حال زار من

در برابرم فدا شدی یار و یاورم

پر از خونه دیده ترم

خمیده ای یاس پرپرم

قاتل حیدر شده همین میخ داغ در

میون کوچه پر از شرر

جدال تو با چهل نفر

پیش چشم من شده خونی ابروی یارم

یکی زد بر پهلوی یارم

یکی زد بر بازوی یارم

نمی بینی یک زن تنها زیر دست و پا بر زمینه

نزن آخه قنفذ نامرد زینب من داره میبینه

نزن آخه بی هوا نامرد یاس حیدر از شاخه بشکست

همین دیروز پشت در آخه محسنش رو هم داده از دست

وای مادرم مادرم وای مادرم زهرا

****

پیش چشم من چرا هر دم چادر سرت

که بوی خون رو پیکرت

شده خونی کل معجرت

از غم کوچه چیو مخفی میکنی از من

بگو زهرا چی شده حسن

شبا تو خواب هی میگه نزن

میری و دیگه دل زینب میشه غمخونه

حسن بی تو دل پریشونه

حسین شبا تشنه میمونه

مادر حسین خودت گفتی بی کس و تنهاست

سرش یک روز بر روی نی هاست

سر غارت پیکرش دعواست

مرو زهرا بی تو این تنها توی خونش حتی غریبه

شدم دیگر بی کس و مضطر ذکر حیدر امن یجیبه

شنو زهرا التماسم را بر غریبان خانه رحمی

بزن بازم موی زینب را شانه با این دستان زخمی

وای مادرم مادرم وای مادرم زهرا

****

میرسه دمی دمی که دل مست و مدهوشه

ز جام تو باده مینوشه

میگرده هی دور شش گوشه

غرق در کرم سلام میدم از دم حرم

به جانب صاحب علم

به اون مشک و دستای قلم

مزد نوکری برا نوکر بیش از این باشه

ز دست زهرا همین باشه

زیارت اربعین باشه

جامون خالی به عجب حالی پیش تو قلبم جا بمونه

شب جمعه مادرت زهرا روضه گودالو میخونه

بیا آقا وقت جون دادن کوله بارم پر از گناهه

دم آخر چشمای نوکر مهربون اربابم به راهه

جانم حسین حسین من جانم حسین حسین جان

 

 

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.

وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com

مهجه |  www.Mohjat.net

@mohjat_net

 

 

مطالعه بیشتر