بابا تو برگشتی یا من خوابم * حاج محمود کریمی

بازدید: 545 بازدید

بابا تو برگشتی یا من خوابم

امشب که شام غصه ها سر شد

بعد از گذشتن از چهل منزل

ویرونه ی ما هم منور شد

پس نوبت ما هم رسید آخر

میخوام تو آغوش سرت باشم

دیدم که تو دلتنگ زهرایی

گفتم شبیه مادرت باشم

اینجا که میبینی شباش سرده

گرمای روزاش مثل آتیشه

اون گوشه اون خاکا رو میبینی

اون رخت خواب دخترت میشه

دور و برت رو خوب تماشا کن

اینجا خرابه بود خونم شد

اون لکه های قرمزه رو خاک

اون جا نماز عمه جونم شد

تو این خرابه کار من هر روز

یا بغض و گریه یا بهونت بود

اونور تر اون دیوار که خیسه

شبها برا من جای شونت بود

شبها با درد پهلو صبح میشه

روزام با سیلی غروب میشه

دستام چشام پاهام سرم گوشام

بابایی چیزی نیست خوب میشه

تعریف کن از اون چهل منزل

واسم بگو از روزا و شبهات

گفتن که تو پیش خدا بودی

پیش خدا زخمی شده لبهات

اون شب که ما از کربلا رفتیم

گفتن سرت یه جای دور بوده

گفتن که تو پیش خدا بودی

حتما خدا هم تو تنور بوده

چیزی نپرس از کربلا تا شام

سخته بگم از اون همه آزار

بابایی من دیگه سه سالم نیست

یک عمر شد رفتن از اون بازار

سخته بگم از قصه ی زخمام

واسه تو که دریای احساسی

راستی بابایی بین این مردم

شخصی به نام زجر میشناسی

من گم شدم اومد سراغ من

موهام شد بیشتر پریشونت

گفتم عمو سیلی زد و بعدش

با طعنه گفت این هم عمو جونت

چادر نمازم رو نبردن که

توی مدینه جاگذاشتم من

بابا چرا خیره به گوشامی

اصلاً مگه گوشواره داشتم من

دستامو پنهون میکنم پشتم

بازم یه جاهاییش معلومه

این حلقه ی قرمز کبودی نیست

تو فکر کن جای النگومه

هرجا که میشد مارو چرخوندن

با سختی رو پاهام می ایستم

بزم نمی دونم چی بود اونجا

من حتی اسمش هم بلد نیستم

از معجرا و چادرا بابا

چیزی نپرس از من نمیدونم

اونقدر میدونم که این روزا

از آستین پاره ممنونم

امشب اگه با تو نیام بابا

واسه سه سالت خیلی بد میشه

خشتی که جای بالشم بوده

امشب برام سنگ لحد میشه

زخمام به کار من میاد آخر

امشب همش بال و پرم میشه

من با سر تو میرم از اینجا

ویرونه از امشب حرم میشه

****

نگاش به سمت آسمون ستاره ها رو می شمرد

خسته میشد بلند میشد زخمای پا رو میشمرد

یکی دو تا و هفت تا زخم دستی رو پاهاش میکشید

زخمای پا تموم میشد زخمای دستاشو میدید

به ماه آسمون میگفت شمع شبستون منی

یاد عموم بخیر که تو عین عمو جون منی

راستی تو از تو آسمون ببین بابای من کجاست

بهش بگو که دخترت ساکن تو خرابه ‌هاست

بهش بگو دختری که شونه به موهاش میزدی

جون به لبش رسیده و تو از سفر نیومدی

عمه دیگه خسته شدم میخوام یه جای دور برم

بگو بابام خودش بیاد قرآن بگیره رو سرم

بگو خزون رنگ گل سرخابی رو زرد میکنه

از اون شبی که گم شدم هنوز دلم درد میکنه

دانلود فایل صوتی از اینجا

.
شب سوم محرم ۱۴۰۰ حاج محمود کریمی
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» کلیک کنید
.

کــتاب مــداحی جدید »» کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن شعر را اطلاع دهید
اشعار جهت استفاده مادحین منتشر میشود
مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
صفحات مهجه در فضای مجازی. لطفا فالو کنید

www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر