با اینکه سنگ خوردم * حاج مهدی رسولی

بازدید: 673 بازدید

با اینکه سنگ خوردم سنگ تو رو به سینه زدم

با سر پر خون اومدی با دل پر خون اومدم استقبالت

بابایی بگو خوبه حالت چقده من این چند روزه میگشتم دنبالت

نصفه جون شدم آخه این رسمشه

بعد رفتنت سرم تیر میکشه

میزنن منو میگن این حقشه

دیگه بی من نرو باشه دیگه تنهام نذار باشه

بغلم کن بازم بابا حتی واسه یه بار باشه

****

خوب شد که برگشتی دوباره روی پات میشینم

دوباره منو ناز میکنی نکنه دارم خواب میبینم نه بیدارم

اومده کنار من یارم دخترای شامی دیدین بابا دارم

با سر اومدی سر و سامون من

پا گذاشتی رو چش پر خون من

روی خاک نَشین پاشو مهمون من

بابا دستای من حتی اگه زخم از طناب باشه

روی نیزه نخوابیدی روی دستم بخواب باشه

دانلود فایل صوتی از اینجا

.
.

شب سوم محرم ۱۳۹۹ حاج مهدی رسولی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.