بنده ات آمد اعتراف کند * محمدحسین پویانفر

بازدید: 864 بازدید

بنده ات آمد اعتراف کند

دل خود را دوباره صاف کند

بودم عمری اسیر و سرگردان

دست من را بگیر برگردان

بنده ات را سوی عذاب نکش

آشتی میکند حساب نکش

باز کن در که جان به لب شده ام

بد عقوبت نکن ادب شده ام

با همین اشکها زلالم کن

زحمتت داده ام حلالم کن

انقدر جان حضرت عباس

هی نگو بنده خدا نشناس

راحت از پیش من عبور نکن

بنده ات را ز خویش دور نکن

با کمی خشم میدهی درسم

از مجازات سخت میترسم

روزی سفره دار را دو نیمه نکن

بسته شد کربلا جریمه نکن

شکوه دارم گرفته شد حالم

پس چه شد اربعین امسالم

سر به زیر آمدم سرم بالاست

چونکه دنبال کار من زهراست

فاطمه داشته به من اقبال

که خودش آمده به استقبال

توبه کرده خودش به جای همه

مادری میکند برای همه

مادری داشت ناله ها میزد

پسری داشت دست و پا میزد

نیزه های شکسته شر شده بود

بدنی پاره پاره تر شده بود

سر آقا به دردسر افتاد

جلوی چشم صد نفر افتاد

ای بلند مهربان با پست ها

دست خالی رد مکن این دست ها

***

حکایت می کند این قبر کوچک

که مردی را خجالت آب کرده

عمو جان غنچه ها نشکفته پژمرد

به روی دست عمه دختری مرد

خبر داری سر بازار رفتم

میون مجلس اغیار رفتم

 

 

.
.

 

عنوان مداحی: متن شعر بنده ات آمد اعتراف کند

مناسبت: شب اربعین ۱۳۹۹

مداح: محمد حسین پویانفر


لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر