به برش آمده است بر طبق با سر خود * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 568 بازدید

به برش آمده است بر طبق با سر خود همسفرش امده است

بعد چل تا منزل سایه رفته دوباره به سرش امده است

چشم در چشم پدر همه خاطره ها در نظرش امده است

دل او لک زده است بس که اه از جگر مختصرش امده است

با خودش هی می گفت حیف خورشید بدون قمرش امده است

چه مبارک سحریست این دل شب که صفای سحرش امده است

گر چه بی بال شده پدرش امده پس بال و پرش امده است

لب بابا پارست با همان لب که زده چوب ترش امده است

از خوشی می پرسید چه بلایی وسط تشت سرش امده است

گیرم ان روز ندید شک ندارد به خرابه خبرش امده است

 

.
.

به برش آمده است بر طبق با سر خود همسفرش امده است

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر