تا ز کف داد جان جولان را * حاج محمود کریمی

بازدید: 873 بازدید

تا ز کف داد جان جولان را

دوره کردند فخر دوران را

می رسد بر تنش ز هر تکبیر

تیر با نیزه سنگ با شمشیر

روی هر عضو او هزاران تیر

خورد اما یکی نمی شد سیر

شک ندارم جبین او که شکست

چشم خود را خدای او هم بست

بر سرم خاک شاه بر خاک است

غرق در خاک و خون تنی پاک است

به خدا این عزیز افلاک است

که تن پاک او پر از چاک است

این چه شرحیست خاک بر دهنم

کاش صحت نداشتی سخنم

وای بر من که خواهرش هم بود

خواهرش بود مادرش هم بود

غیر از انها برادرش هم بود

پدرش جد اطهرش هم بود

بس که گفت العطش عطش کردند

شمر امد تمام غش کردند

سنگ امد به جنگ ایینه

سنگ و ایینه خصم دیرینه

داشت از بس به سینه اش کینه

سنگ دل پا گذاشت بر سینه

خنجرش را گذاشت بر حنجر

حنجر عشق کی برد خنجر

ان که ننگ ابد برایش ماند

انکه شیطان برادرش می خواند

شمر پستی که عرش را لرزاند

جسم پاک حسین برگرداند

پیش چشمان اشک ریز خدا

سر برید از تن عزیز خدا

سر او را که برد مظهر ظلم

نام ها خوانده شد ز دفتر ظلم

تن مظلوم ماند و لشکر ظلم

اول غارت است و اخر ظلم

لشکری گرگ و یوسفی بی سر

هر که زد هر چه داشت بر پیکر

هر کسی خسته می شد از زدنش

می ربود انچه می شد از بدنش

این یکی برد جوشنش ز تنش

دیگری برد کهنه پیروهنش

سنگ ها را که بر جنازه زدند

تازه بر اسب نعل تازه زدند

پیش تر از بریدن سر او

بیش تر از شرار پیکر او

می زد اتش به جان خواهر او

ناله جان خراش مادر او

چون عزادار هر دو دلبر بود

ذکر مادر غریب مادر بود

زینب ان بی مثال در افاق

قبله عشق و قبله عشاق

رفته از خویش و مرگ را مشتاق

به خود امد ز اولین شلاق

جنگ او خود به خود اغاز

یا علی گفت و عشق شد اغاز

 

.
.

متن شعر مداحی تا ز کف داد جان جولان را

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

 

مطالعه بیشتر