تو در تجليات الهی چنان گمی * حاج مهدی رسولی

بازدید: 441 بازدید

تو در تجليات الهی چنان گمی

دنبال مرگ ميروی و در تبسمی

آري جلو جلو تو به معراج رفته اي

مبهوت مانده ام که تو در عرش چندمي

باز از مسيح حنجره‌ خود اذان ببار

بر اين کوير تشنه بنوشان ترنمي

هر لحظه در سلوک مقامات نو به نو

پيغمبرانه با خود حق در تکلمي

شوق وصال مي‌چکد از هر نگاه تو

لبريز عشق و شور و خروش و تلاطمي

پر باز کن برو که مجال درنگ نيست

جاي تو خاک اين قفس تيره رنگ نيست

اين گونه بود بر تو سلام و درودشان

ديدي چه کرد با تو نگاه حسودشان

از کينه‌ علي همه آتش گرفته اند

اما به چشم هاي تو ميرفت دودشان

محراب ابروان تو را برگزيده اند

شمشير هاي تشنه براي سجودشان

طوفان خون به پا شده در بين قتلگاه

دور و بر تنت ز قيام و قعودشان

فزت و رب کرب و بلا را بخوان علي

فرق تو را نشانه گرفته عمودشان

ديدم چگونه پهلويت از دست رفته بود

در حمله های وحشي و سرخ و کبودشان

اين پلک هاي زخمي خود را تکان بده

لب باز کن بر اين پدر پير جان بده

***

هوات و کردم اسیر دردم

بذار بیام منم حرم دورت بگردم

حالم عجیبه دلم غریبه

فضای سینه ام پر از شمیم سیبه

دار و ندارم برا تو شال عزاتون برا من

یه اربعین کرب و بلا همه جوونیم برا تو

ارباب پای دلم لنگه ارباب دنیا هزار رنگه

ارباب دلم برات تنگه

***

میکشم من از داغ تو آه خورشید زخمی قتلگاه

مرصل بدم الجراح یا حسین

می بارد اسمان و زمین میزند بر سر روح الامین

ناد الزینب بصوت الحزین یا حسین

یا کاشف الکروب خورشید بی غروب

عشق سنین حسین دنیا لرو الوب

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر