تو دلمه مادر راز نهفته * حاج محمود کریمی

بازدید: 1965 بازدید

تو دلمه مادر راز نهفته

همش میترسم سرت از نیزه بیفته

وای امون امون ای دل

حتی اگه من بمیرم گهوارت و پس میگیرم

وای جواب خدا رو چی میدن سر شیرخوارم و بریدن

امون امون ای دل

****

ناله میزنم تا روضه خونت شم

نشد تو آفتاب پسرم  سایه بونت شم

میدونی از چی میسوزم تشنه لبی تو هنوزم

وای روی چادر مادر تو  میریزه خون از لب و حنجر تو

امون امون ای دل

****

سر عموت و کاش دیگه نبینم

آخه خجالت زده ی ام البنینم

رفت برا تو آب بیاره شد بدنش پاره پاره

وای سر تو به نی پشت سره سره عموی آب آوره

امون امون ای دل

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر