تو شام ذوالفقار گریم * حاج مهدی رسولی

بازدید: 1346 بازدید

تو شام ذوالفقار گریم

ادامه ی جهاد حیدری بود

نفهمیدن نبرد اشکام

خودش یه فتح خیبری بود

با سیل اشک صبح و شامم

شامو روسرش خراب کردم

پای علمت کنار عمه

با گریه انقلاب کردم

عمه شد حیدرو من شدم فاطمه

تیغ اون خطبه هاش تیغ من اشکمه

ولی دیدن این دفعه علمدار منم

آی زدنم آی زدنم آی زدنم

نیمه ی شب غریب گیر آوردنم

آی زدنم آی زدنم آی زدنم

پاهام بی جون میشد ظالم رو سر میزد

عمه حائل میشد نامرد بدتر میزد

زدنم که شکسته شدم

بابایی دیگه خسته شدم

****

خرابه یه روز مطاف میشه

ولی کاخ یزید خراب میشه

نمیذارم بمونه اسمش

ولی اسم تو میمونه همیشه

درسته که اسیرم اما

یه لحظه ام امون نخواستم

داغ حتی یه التماسو

روی دل دشمنات گذاشتم

اشکام شاهدن که جاریِ خون تو

هرچی آزاده هست بابا مدیون تو

ولی توی بازار کشوندنم

آی زدنم آی زدنم آی زدنم

شده پر از جراحت بدنم

آی زدنم آی زدنم آی زدنم

با بغض میزد مارو تا میگفتیم حیدر

میزد تو پهلوهام تا میگفتیم مادر

زدنم پره خونه چشام

بابایی پره زخمه پاهام

جهت دانلود صوت کلیک کنید

.

با نوای حاج مهدی رسولی
شب سوم ماه محرم ۱۴۰۱
اشتباهات تایپی رو اطلاع بدید
.

instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
aparat.com/mohjat
Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر