حالا که ميرى یه وقت دير نکنى * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 791 بازدید

حالا که ميرى یه وقت دير نکنى

جلوى خيمه من و پير نکنى

من به تو تکيه زدم با رفتنت

کوه من من و زمين گير نکنى

تا بشى و تا بشيم چه فايده

سير بشيم تنها بشيم چه فايده

اگه صد تا صد تا مشک آب بيارى

ولى بى سقا بشيم چه فايده

همه از دست تو آبرو ميخوان

خاک پاهات و برا وضو ميخوان

اگه آب نشد نشد پاشو بيا

بچه ها آب نمي خوان عمو ميخوان

يه تار موت و به دنيا نميدن

چشماتو به صد تا دريا نميدن

به تو قول ميدن تموم دخترام

بميرن معجر به اين ها نميدن

به سرت عمود آهنين زدن

تو حسين شدى برا همين زدن

کمر تو کمر من و شکست

تا زمين خوردى من و زمين زدن

اى علمدار تو رو با علم زدن

قد و بالاى تو رو بهم زدن

چهار هزار کمون بدست يکى يکى

اومدن روى تنت قدم زدن

صدامو تا نشنيدن كاري بكن

گريمو تا نديدن كاري بكن

صداي اسباشونو نمي شنوي

دم خيمه رسيدن كاري بكن

نزن اين نيزه ها رو با پا عقب

خودتو هي مي كشي چرا عقب

تير تو چشمت بود و افتادي حالا

از جلو درش بيارم يا عقب

تو مگه قرار نبود دير نکنى

جلوى خيمه من و پير نکنى

تو مگه قرار نبود با رفتنت

کوه من منو زمين گير نکنى

روي پام چشماي درياتو نكش

اين قدر روي زمين پاتو نكش

كاريه كه شده پس گريه نكن

اين قدر به مشك چشماتو نكش

قطره قطره جمع شو دريا شو بريم

دوباره خوش قد و بالا شو بريم

به خدا بچه ها از تو راضي ان

همشون منتظرن پاشو بريم

وقتشه لرزش پامو ببينن

كمره انگشت نمامو ببينن

بهتره حالا نرم به خيمه ها

نمي خوام كه گريه هامو ببينن

شاعر: علی اکبر لطیفیان

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر