خدا جلوه دارد به پیشانی تو * حاج محمود کریمی

بازدید: 1258 بازدید

خدا جلوه دارد به پیشانی تو

فدای مناجات پنهانی تو

شب روشن کوچه های مدینست

پر از ریسه های چراغانی تو

به لب اورد جان داوود ها را

نوای تو الحان قرانی تو

تو بر کوهسار معارف نشستی

زمین تشنه دست بارانی تو

حسینیه ای سفره دار حسینی

که هر شب بود شام مهمانی تو

فراوانی از تو سلیمانی از تو

مسلمانی از تو ادب دانی از تو

دعای های روحانی از تو

به کعبه رجز خوانی از تو

احادیث طوفانی از تو

روایات نورانی از تو

عنایات سبحانی از تو

نفس های رحمانی از تو

علی گویی از تو و سلمانی از تو

علی خوانی از تو

دل ما و دربار سلطانی تو

چه خوش سر فرازی چه خوش سر به زیری

امیری حسین و نعم الامیری

****

طلوع شکوهت بدایت ندارد

کرم خانه تو نهایت ندارد

نگاه تو قبل از دعا داده حاجت

به اظهار محتاج عادت ندارد

به جایی که یوسف دریده گریبان

دل ما نیازی به غارت ندارد

از این محشری که به پا کرده پیداست

که رنگی به پیشت قیامت ندارد

به چشم تو غیرت به تیغ تو صولت

به نامت صلابت به دامن سخاوت

به بازوت قدرت به پای تو همت

به دستت کرامت پری از رشادت

شهامت سعادت بصیرت فتوت

مروت به میدان مسلط رجز ها مسمت

که از برق چشمت همه غرق حیرت

تو از ال عصمت تو از بیت عترت

تو قامت قیامت علی در هدایت

علی در عنایت علی در قداست

علی در مهارت و ناد علی دارد از تو حکایت

بدون تو عطری محبت ندارد

چنان سر فرازی چنان سر به زیری

امیری حسین و نعم الامیری

****

ز تیغت سپاهی دلاور بریزد

ز تو یال و کوپال کافر بریزد

میان زمستان هم از دیدن تو

عرق از سر و روی لشکر بریزد

علی هستی و گر علی را بخوانی

فقط در نه دیوار خیبر بریزد

از این هیبت چشمهایت بکاه و

نگاهی نما ترس قنبر بریزد

علی گفت هنگام صفین برگرد

ز خشمت دل شیر اشتر بریزد

اگر پرده ریزد مکرر بریزد

نه پر سر بریزد سراسر بریزد

ستمگر برید بهم اول اخر بریزد

به گاهی سپاهی چو کاهی

به راهی ز شاهی چو حیدر بریزد

عجب سرفرازی عجب سر به زیری

امیری حسین و نعم الامیری

****

من از جنس شبهای پر التهابم

که در بند گیسوی پر پیچ و تابم

اگر بر حریم حرم مستجیرم

فقط با نگاه شما مستجابم

من و لطف باب الحوائج همین بس

بگو با تو باشد حساب و کتابم

دعا کن حرم ایم و بر نگردم

که این عشق کردست خانه خرابم

خرابم خرابم خربام جوابم

تویی انتخابم که عالی جنابم

غم بی حسابم ز داغت کبابم

و مشکت عذابم به یاد ربابم

پر از اب ابم که می گفت

زینب چه شد با رکابم

کجایی سحابم کجایی نقابم

دل زینبیه شده قرص با تو

که در سایه بیرق افتادم

تو و سر فرازی تو و سر به زیری

به نی سر فرازی به نی سر به زیری

امیری حسین و نعم الامیری

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر