در لقب پیش تر از زینت مولا بودن * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 872 بازدید

در لقب پیش تر از زینت مولا بودن

مفتخر بود به صدیقه ی صغری بودن

باید آیینه ی اُمُ النُجَبا گفت به او

زینت پنج تنِ آل عبا گفت به او

از همان روز که آمد دلش آرام نداشت

شرح دلتنگی اش انگار سر انجام نداشت

اشک میریخت ولی در طلب دنیا نه

گریه میکرد در آغوش حسین اما نه

مردم دیده ی میل به اغیار نداشت

جز حسین ابن علی با احدی کار نداشت

از همان روز جهان دید که در شادی و غم

جان او و پسر فاطمه وصل است بهم

عشق بود آنچه که از خون خدا در رگ داشت

عشق آنگونه که در عقد دو تا شرط گذاشت

اینکه هر روز به دیدار حسینش برود

در سفر نیز پی نور دو عینش برود

سفر آری سفر افسوس سفر آه سفر

داشت در هر قدمش غصه ی جانکاه سفر

پس به میدان بلا او دل و جانش را برد

ذوالفقار دو دمش را پسرانش را برد

آسمان تا افق دیده ی او پل میزد

نور بر چادر او دست توسل میزد

بست چون مُشت گره کرده پَرِ معجر را

عاقبت دید جهان فاطمه ی دیگر را

کیست لایق که نهد زیر قدومش سر را

چرخ برخواست که تا زین بکند اختر را

او پسندید ولی شأنی از این بهتر را

زد قدم زانوی عباس و علی اکبر را

مَلَکِ وحی ندا داد که غُضُوا اَبصار

دختر فاطمه بر مرکب خود گشت سوار

در مثل آینه ی فاطمه در حال عبور

دشت محشر شده و مرکب او ناقه ی نور

با جلال و جبروتی که خدا داند و بس

بست بر غرق تحیر شدگان راه نفس

دختر فاطمه یا ام ابیهای دگر

چه بنامیم تو را کوثرِ بعد از کوثر

حُجب شاعر شد و در مدح تو برداشت قلم

تو خداوند حیایی به خداوند قسم

دشت با آن همه اندوه تماشایی بود

آنچه میدید فقط چشم تو زیبایی بود

اصلاً این دشت پریشان تو بود از اول

کربلا عرصه ی جولان تو بود از اول

لکه ی ننگ به پیراهن تاریخ شدند

دشمنان تو اسیرت شده توبیخ شدند

دختر حیدر کرار و حقارت هیهات

غم بی معجری و حرف اسارت هیهات

آنچه گفتند و شنیدیم نیامد سر تو

دست دشمن نرسیده نخی از معجر تو

کوفه تا شام به هفده سر بر نیزه قسم

از سر دوش تو یک بار نیفتاد علم

از سر مقنعه گردی بتکانی کافیست

تیغ و شمشیر چرا خطبه بخوانی کافیست

ظاهرت زینب کبری شده باطن حیدر

وقت آن است علی جلوه کند بر منبر

اُسکُتوا زنگ شترها همه خوابید بخوان

مسجد از لحن تو یک مرتبه لرزید بخوان

تیغ برداشته ای ضربه ی نطقت کافیست

واژه در واژه علی در سخنانت جاریست

گرم هو هو شده این تیغ که می چرخد مست

شعر دیوانه ی توصیف تو شد وزن شکست

همه مبهوت رجزخوانی چشمان تو هستند

پریشان تو هستند علی آمده یا زینب کبری

همه حیران تو هستند

علی در سخنانت حرکاتت عملت طرز نگاهت

غضبت شیوه ی نطقت نفست لحن فصیحت کلماتت

نظرت حجب و حیایت جبروتت قدمت

شیر خدا در تو رسیده است به تکرار

بکش تیغ سخن را دَم پیکار

چه خوب است بگویند به تو زینب کرار

تو را باید از این بعد بخوانند به این نام

امیری تو و بر شانه ی تو پرچم اسلام

اسیران تو هستند یکی کوفه یکی شام

سر راه تو افلاک نشسته است

ملک هم کمر همت خود را به فرامین تو بسته است

رسیدی تو به مسجد

قلم و دفتر و شعر و ضربان و

دل و عقل و نفس شاعرت انگار

که مست است سر وزن شکسته است

با وقار و غضب قدم برداشت

دختر فاطمه علم برداشت

و اذا زلزلت قیامت کرد

مردم کوفه را ملامت کرد

واژه در واژه تیر از پی تیر

خطبه را خواند با صدای امیر

خطبه اش موج خشم در طغیان

ظاهرش خطبه باطناً طوفان

با صدای ابوالحسن لرزید

مسجد کوفه دفعتاً لرزید

این بلا از گرفتنِ آه است

وقت جولان عصمت الله است

بر زمین دوخت جای پایش را

برد بالا تُن صدایش را

از ستون ها صدای ناله رسید

مسجد کوفه را به خاک کشید

همه بودند بیمناک از صف

روی مردم نشست خاک از صف

فرش ها شانه شانه لرزیدند

مسجدی ها چقدر ترسیدند

پله ی منبر از صدا لرزید

پشت ابن زیادها لرزید

اُسکُتوا از غضب لبالب پر

سرِ جا ایستاد زنگ شتر

گر جمل بود محشری میشد

جنگ یک جور دیگری میشد

گر جمل بود خطبه ای میخواند

شتر حادثه به گِل می ماند

اُسکُتوا گفت و از ازمان رد شدن

زِینِ اَب بودنش زبانزد شد

بعد از این کار رزم با زینب

روی منبر علیست یا زینب

یا علی یا علی فقط علی است

متن این شعر خط به خط علی است

هو علی حق علی نگار علی

حک شده روی ذوالفقار علی

از علی بند بند میگویم

نام ام را بلند میگویم

علی اول علی آخِر علی باطن علی ظاهر

علی طائر علی فخر منابر

دست قادر نقطه ی پرگار عالم

جان خاتم اشرف اولاد آدم

اسم اعظم مرتضی حیدر علی صفدر غضنفر شیر خیبر

نَفسِ پیغمبر رسول الله شهر علم و او در

عَلَّم الاَسما امیر اِنَما ممسوس در ذات خدا

سردار هر پیکار چشمش شیر در تکرار

دستش ذوالفقار انگار

تیغش هم غضب دارد

دم هو هو به لب دارد

زمین انگار تب دارد

نمی گفتیم از دریای فضل بوتراب اما بدانید

آی این اَب زِینِ اَب دارد

دَمِ صبرِ قضا زینب

خداوند حیا زینب

مَصابیحُ الدوجا زینب

و اَعلامُ التُقی زینب

به اذن حضرت سجاد میگویم

امام کربلا زینب

دانلود فایل صوتی از اینجا

.
شب چهارم محرم ۱۴۰۰ حاج امیر کرمانشاهی
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» کلیک کنید
.

کــتاب مــداحی جدید »» کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن شعر را اطلاع دهید
اشعار جهت استفاده مادحین منتشر میشود
مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
صفحات مهجه در فضای مجازی. لطفا فالو کنید

www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر