دستای بستمو میبینی بابا * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 1177 بازدید

دستای بستمو میبینی بابا

پای شکستمو میبینی بابا

توی چشام غمو میبینی بابا

موهای سوختمو میبینی بابا

نگات با همیشه فرق داره نکنه که من و نشناختی

من همونم که تو با دستات موهای سرم و می بافتی

من همونم که تو با لبهات بوسه میزدی به پیشونیم

روزی که رو سرم داشتی چادر مینداختی

حالا بیا و ببین شدم خرابه نشین

به جای پای تو میخوابم روی زمین

اومدی از تنور بین اغوش من

مثل لب هات شده لاله گوش من

********

خونی شده پرم میبینی بابا

داد میزنن سرم میبینی بابا

نمیبینه چشم میبینی بابا

موهام و میکشن میبینی بابا

درد سری شده این اشکام درد سری شده این زخما

جونی نمونده برام دیگه تا بتونم بلند شم از جام

با زبون بی زبونی من کار شب و روزم ِ گریه

هی ناله میزنم و میگم بابام و میخوام

میسوزه بال و پرم میسوزه موی سرم

با کعب نی میزنن اینجا رو کمرم

معجرم تو حرم سوخته و دود شده

زیر ضرب لگد دست و پام خورد شده

*******

ورمِ شونم و میبینی بابا

سرخی گونم و میبینی بابا

توی چشام غمِ میبینی بابا

خیلی گرسنم ِ میبینی بابا

دختر فاطمه زهرا بودن چرا درد سر داره

فخر میفروشه به من اینجا هر دختری که پدر داره

وقتی به لب تو میزد چوب با چشم گریون دعا کردم

خدا نکنه یه وقت لب هات ترک برداره

عمه میشد سپرم هر جا من و میزدن

این شامیا به خدا بابا خیلی بدن

هر چی گفتم بابام بر میگرده نزن

هر چی گفتم نزن سیلی میزد به من

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر