دلها گرفته در کربلا هرم عطش بالا گرفته * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 877 بازدید

دلها گرفته در کربلا هرم عطش بالا گرفته

گرما نفس ها را گرفته

آتش به سر تا پای این صحرا گرفته

گریه دوباره پا گرفته

این تشنگی از خیمه یک سقا گرفته

خیمه پریشان شد علم افتاد بر خاک

دست علمدار حرم افتاد بر خاک

سر تا سر صحرا سراب است

قلب حرم از غم کباب است

ای وای از آن خواهشی که بی جواب است

جانها اسیر اضطراب و التهاب است

شرح غم این ماجرا صد ها کتاب است

آری رباب است

این زن که در هر خیمه ای دنبال آب است

پیچیده در صحرا صدای شیرخواره

آبی نشد پیدا برای شیرخواره

حس کرد آتش در تب داغ علی را

مادر به بابا داد قنداق علی را

عازم به میدان بود

طفلی که در اوج عطش لبهاش خندان بود

غمها فراوان بود

لبهای خشکش مثل لبهای بیابان بود

مادر پریشان بود

در دست بابا پیکرش مانند قرآن بود

فریاد زد ای قوم حالش را ببینین

بی جان و بی حال است بالش را ببینین

این شیرخواره که سر دعوا ندارد

حتی برای گریه مردن نا ندارد

گل بود و پژمرد

آقای ما رو زد ولی رویش زمین خورد

سر گرم صحبت بود با چشمان گریان

ای وای پای حرمله وا شد به میدان

تیری رها شد

تیری که آغاز مصیبت های ما شد

روضه به پا شد

از آن تن کوچک سری کوچک جدا شد

بر قلب آقا خورد آن تیر سه شعبه

با خود علی را برد آن تیر سه شعبه

دیدار آخر باید پسر پنهان شود از چشم مادر

میرفت ارباب گامی به سوی خیمه گامی سوی لشکر

از این مصیبت گویا صدای عالم افتاد

مشکل به کار مشکل گشای عالم افتاد

دانلود فایل صوتی از اینجا

.
.

شب هفتم محرم ۱۳۹۹ حاج سید مجید بنی فاطمه

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

مطالعه بیشتر