دلها گرفته در کربلا هرم عطش بالا گرفته * سید مهدی حسینی

بازدید: 583 بازدید

دلها گرفته در کربلا هرم عطش بالا گرفته

گرما نفس ها را گرفته

آتش به سر تا پای این صحرا گرفته

گریه دوباره پا گرفته

این تشنگی از خیمه یک سقا گرفته

خیمه پریشان شد علم افتاد بر خاک

دست علمدار حرم افتاد بر خاک

پیچیده در صحرا صدای شیرخواره

آبی نشد پیدا برای شیرخواره

حس کرد آتش در تب داغ علی را

مادر به بابا داد قنداق علی را

****

عازم به میدان بود

طفلی که در اوج عطش لبهاش خندان بود

غمها فراوان بود

لبهای خشکش مثل لبهای بیابان بود

مادر پریشان بود

در دست بابا پیکرش مانند قرآن بود

مادر پریشان بود

فریاد زد ای قوم حالش را ببینین

بی جان و بی حال است بالش را ببینین

این شیرخواره که سرِ دعوا ندارد

حتی برای گریه مردن نا ندارد

گل بود و پژمرد

آقای ما رو زد ولی رویش زمین خورد

سر گرم صحبت بود با چشمان گریان

ای وای پای حرمله وا شد به میدان

****

تیری رها شد

تیری که آغاز مصیبت های ما شد

روضه به پا شد

از آن تن کوچک سری کوچک جدا شد

بر قلب آقا خورد آن تیر سه شعبه

با خود علی را برد آن تیر سه شعبه

دیدار آخر باید پسر پنهان شود از چشم مادر

میرفت ارباب

گامی به سوی خیمه گامی سوی لشکر

از این مصیبت گویا صدای عالم افتاد

مشکل به کار مشکل گشای عالم افتاد

دانلود فایل صوتی از اینجا

.
شب هفتم محرم ۱۴۰۰ سید مهدی حسینی
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» کلیک کنید
اشتباهات تایپی متن مداحی را اطلاع بدید
.

www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net
.

مطالعه بیشتر