دوشنبه بود و غروب بود و * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 845 بازدید

دوشنبه بود و غروب بود و یه زن بود و یک سپاه

یه خونه بود و یه در بود و یه خونواده بی پناه

ترسیده بودن بچه های مولا

تا دید بغل کرد دخترا رو اسما

نامرد یه جوری لگد زد محکم

خانوم صدا زد که فضه بچم

ای داد ای داد گذشته کار از کار

ای داد ای داد چقدر داغه مسمار

آه مادر آه مادر

****

دوشنبه بود و طناب بود و یه مرد بود و یک سپاه

یه کوچه بود و شلوغ بود و یه خونواده بی پناه

هم حقشو تو روز روشن خوردن

هم تو مدینه آبروشو بردن

دنیا سیاه شد تا مغیره اومد

هم با غلاف و تازیونه میزد

ای داد ای داد ورم کرده بازوش

ای داد ای داد شده زخمی ابروش

آه مادر آه مادر

****

دوشنبه بود و غروب بود و یه زن بود و یک سپاه

یه خیمه بود و رقیه بود و سُکَینه اما بی پناه

نیزه زیاده اما گودال تنگه

دست یه عده نامروت سنگه

هم شمر و خولی هم سنان و اَخنَس

ریختن سره این بی پناهه بی کس

ای داد ای داد بُنَیَ بُنَیَ

ای داد ای داد اُخَیَ اِلَیَ

آه مادر آه مادر

 

 

لینک دانلود از تلگرام می باشد

دانلود فایل صوتی از اینجا

.

شب ۴ فاطمیه اول ۹۹ حاج امیر کرمانشاهی

.

متن مداحی / متن شعر / اشعار مداحی

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.

کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.

.
Mohjatt.blog.ir

Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر