دو جوانمرد مهیا هستند * حاج امیر کرمانشاهی

بازدید: 620 بازدید

دو جوانمرد مهیا هستند

دست پرورده سقا هستند

قدشان رفته به دایی هاشان

چقدر خوش قد و بالا هستند

شیر خاتون دو عالم خوردند

شیر های نر صحرا هستند

گرد بادند و به هم میریزند

شب طوفانی دریا هستند

مرتضایند به شکل دو جوان

این دو عیسی دو موسی هستند

زینبی اند و نژاد عشق اند

بچه حضرت زهرا هستند

مادر از خیمه ولی می گویند

برگ سبز من تنها هستند

تشنگی از نفس انداختشان

عاقبت در قفس انداختشان

قصد جان دو برادر کردند

نیزه ها را دو برابر کردند

از دو سو از دو طرف با خوناب

نوک سرنیزه خود تر کردند

آنقدر بر تنشان ضربه زدند

که شبیه تن اکبر کردند

هیچ نفر نیست بگوید اینان

هیچ فکر دل مادر کردند

تا خیال همگی راحت شد

سرشان نیت خنجر کردند

دید زینب به بدن ها سر نیست

هیچ دلی مثل دل مادر نیست

نیزه ها را که تکان میدادند

شام شد شعله که بالا بردند

وقت غارت شد و یک جا بردند

چادر دخترکان تا می سوخت

همگی فیض تماشا بردند

گل سر پیروهن و گهواره

هرچه دیدند به یغما بردند

وای حتی بدنی عریان شد

کفنش را سر دعوا بردند

دخترک داشت تماشا میکرد

آمدند و سر بابا بردند

با غرض پیش نگاه زینب

به سر نیزه دو سر را بردند

تا بسوزد جگر مادرشان

تاب می خورد به نیزه سرشان

نیزه داران به سر گیسوشان

تاب می داده و جان میدادند

همه با خنده خود زینب را

به هم آن روز نشان می دادند

گاه سرهای جدا را یک شب

دست خولی صفتان می دادند

ولی این دو به دل مادرشان

مثل عباس توان میدادند

سمت زینب چو نظر می افتاد

از سر نیزه دو سر می افتاد

شاعر: حسن لطفی

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر