دیدنت در همه راه معما شده است * کربلایی حسین طاهری

بازدید: 830 بازدید

دیدنت در همه راه معما شده است

تو کجا نیزه کجا وای چه با ما شده است

دیدنت سخت ولی سخت تر از آن این است

باز هم حرمله سر گرم تماشا شده است

باورم نیست که بالای سرم میخندی

دل من سوخته تر از دل لیلا شده است

ساربانی که نگین پدرت را دارد

چند روزی است در این قافله پیدا شده است

حجم تیری که علمدار زمین گیرش شد

باورم نیست که در حنجره ات جا شده است

کاش آرام رود قافله تا راه روی

بعد من نوبت لالایی زهرا شده است

کاش آرام رود تا که نیفتی از نی

ولی افسوس سر رأس تو دعوا شده است

نیزه داری که تو را میبرد این را میگفت

باز هم زخم گلوی پسرت وا شده است

شاعر: حسن لطفی

 

 

 

کربلایی حسین طاهری / شب چهارم ماه صفر ۱۳۹۶

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر