دیده من خون ببار * سید مجید بنی فاطمه

بازدید: 731 بازدید

دیده من خون ببار

مثل پریشانی ابر بهار

کی برسد آخر این انتظار

دیده من خون ببار

سینه هر شیعه شده بی قرار

از غم بانوی بدون مزار

آه اگر چه حرم فاطمه

از همه پنهان شده

شکر خدا صحن تو در شهر قم

خانه دلهای پریشان شده

هر که پی تربت مادر سادات رفت

در حرم امن تو مهمان شده

پرچمت سایه بالا سر است

اذن دخول حرم

این دو نگاه تر است

شکر خدا سایه آل علی

بر سر این کشور است

بر تو و و بر صحن تو از جان سلا

خواهر آقای خراسان سلام

دست به سینه دم ایوان سلام

خواهر آقای خراسان سلام

از دل بی تاب هزاران سلام

خواهر آقای خراسان سلام

در شب تار ای مه تابان سلام

خواهر آقای خراسان سلام

دل خوشی حضرت سلطان

خواهر آقای خراسان سلام

ناله ممتد شدم

اسم تو را دست حق بر دل ایران نوشت

ای که نمک زار قم

گشته به لطفت بهشت

گر چه اسیر غمی

گرچه ز دوری رضا سوخته ماتمی

دل نگران تو شده عالمی

نیست در این ازدحام

دور تو نا محرمی

رسیده جون تو بر لب

داری پر میکشی امشب

چشات خیس به یاد روضه زینب

سلام الله علی زینب

اسیر غصه ها زینب

کجا بزم حرامی ها کجا زینب

ناله ممتد شدم

مثل کبوتر شدمو از همه جا رد شدم

عازم گنبد شدم

از حرم شهر قم راهی مشهد شم

جان رضا حضرت سلطان رضا

ای قسم مردم ایران رضا

معنی لطف و کرم و بخشش و احسان رضا

حاجت هر دیده گریان رضا

ملجأ هر جان هراسان رضا

شاه خراسان رضا

یار غریبان رضا

ای کرمت مستدام

ای علمت بر دوام

ای حرمت بر همه درد و غمم التیام

باز شده راه ضریح تو در این ازدحام

آه به جای همه جا مانده ها

از تو جدا مانده ها

دست روی سینه به سمت ضریح

شاه علیک السلام

سمت شما آمدم گم نکنم راه را

طی کنم این سیر الی الله را

در حرمت سر کنم این دم کوتاه را

مرد جوانی وسط همهمه ها دم گرفت

آمدم ای شاه را

آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی ز گناهم بده

سلام آقا رضا جانم

امیدم یا رضا جانم

نمیذاری منو تنها رضا جانم

تویی که ضامنم هستی

دلم رو به حرم بستی

محال خالی از اینجا بره دستی

از سر لطف شما سینه ما کربلاست

رخصت این گریه برای حسین دست امام رضاست

روضه دوباره به پاست

روضه شاه غریب مرثیه خوان شاه خراسان شده

آه که یابن الشبیب

لحظه غارت شد و پیروهن و شال رفت

خواهرش از حال رفت

آه که ما بین دو تا نهر آب

جد غریبم حسین با لب خشکیده به گودال رفت

چشم کسی در پی انگشتر و

چشم کسی در پی خلخال رفت

یا حسین بی کس و تنها حسین

مانده سه روز و سه شب

پیکر او در دل صحرا حسین

تا به سرش ریختند

عمه ما گفت خدایا حسین

نای کمک خواستنش رفته بود

پاره به پاره بدنش رفته بود

حرف سر بوریاست

آه که حتی کفنش رفته بود

بشکند آن پا که دم آخری

روی تنش رفته بود

تک و تنها حسین جانم

در این صحرا حسین جانم

لب تشنه لب دریا حسین جانم

دل زینب به شور افتاد

سرش از تن که دور افتاد

سری که عاقبت کنج تنور افتاد

خدا ای کاش بمیرم من

برا زخماش بمیرم من

برای خشکی لبهاش بمیرم من

جلوش آب خنک خوردن

سر آقام چی آوردن

که انگشت و برا انگشترش بردن

 

دانلود فایل صوتی از اینجا

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com

سایت مهجه |  www.Mohjat.net

@Mohjat_net
#Mohjat

مطالعه بیشتر