روی بستر پهلو شکسته * حاج محمود کریمی

بازدید: 2141 بازدید

روی بستر پهلو شکسته یکی افتاده ابرو شکسته

با یه چادر خاکی یه دختر سر زخمی بابا رو بسته

به یاد روزی که مادر نفس نفس میزد

شبیه مرغی که خسته پر به قفس میزد

برا وداع علی شد اماده

سر حسن به روی سجاده

صدای گریه اروم ارومه

ولی حسین به هق هق افتاده

****

میرسه بوی یاس مدینه یه گوشه میره زینب میشینه

میگه ای خدا این زخم سر هست چقده شبیه زخم سینه

میسوزه از تب که گرماش شبیه اتیشه

به خودم میگم که حالش ایشاالله خوب میشه

دلش یه عمریه پر از درده

که نیمه جونه صورتش زرده

با اولین نگاه طبیب امشب

مریض زینب و جواب کرده

****

اسمونا دارن خون میبارن توی کوفه همه بی قرارن

سر سفره دیگه نون و خرما یتیما برا خوردن ندارن

همینه که پای سفرش نون و نمک خوردن

ناموسش و دست بسته تو کوفه اوردن

تو کوفه زینبش چه تنها شد

مات سر حسین زهرا شد

سرش و زد به چوبه محمل

با سر زخمی مثل مولا شد

 

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر