زخم هایم شده این لحظه مداوا مثلا * حاج مهدی رسولی

بازدید: 1491 بازدید

زخم هایم شده این لحظه مداوا مثلا

چشم کم سوی من امشب شده بینا مثلا

آمدی تا که تو هم بازی دختر بشوی

باشد ای راس حنا بسته تو بابا مثلا

مثلا خانه مان شهر مدینه است هنوز

و تو برگشته ای از مسجد و حالا مثلا

کار من چیست نشستن به روی زانوی تو

کار تو چیست بگو شانه به موها مثلا

یا بیا مثل همان قصه که آن شب گفتی

تو نبی باشی و من ام ابیها مثلا

جسم نیلی مرا حال تو تحویل بگیر

مثل آن شب که نبی فاطمه اش را مثلا

شاعر: سعید خرازی

****

امشب می باره چشام انگار گرفته دعام

عمه بوی سیب میاد انگار برگشته بابام

حالا که بابا اومده نگی من و زدن

حالا که تنها اومده نگی من و زدن

حالا که از رو نیزه ها اومده نگی من و زدن

عمه ببین روی لباش کبوده

مگه بابام کجا مهمونی بوده

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.