زره اندازه نشد پس کفنش را دادند * حاج محمود کریمی

بازدید: 638 بازدید

زره اندازه نشد پس کفنش را دادند

کم ترین سهمیه از سهم تنش را دادند

قاسم انگار در ان لحظه انا لهو شده بود

سر این هو شدنش بود منش را دادند

بی جهت نیست تماما بغلش کرده حسین

بعد ده سال دوباره حسنش را دادند

تا که حرز حسنی همره قاسم باشد

عمه ها تکه ای از پیروهنش را دادند

گفت یعقوب تن یوسف من را بدهید

گفت یعقوب ولی پیروهنش را دادند

عمو امد به سوی جسم پا مال عزیز خود

که گیرد راس قاسم را دم اخر به دامانش

که ناگه دید قاتل را به روی سینه قاسم

به دستی خنجر و در دست دیگر موی پریشانش

تمام پلک هایش گل شده از اشک و خاک و خون

یکی از چشم ها وا شد به سیمای عمو جانش

سرا پا کوفته در هم شکسته انچنانی که

نمیشد تا عمو گیرد به دست خویش دستانش

چو اکبر اربا اربا شد ولیکن از درون قاسم

پر از خون بود گوشه گوشه لب ها و چشمانش

چنان پهلو شکسته دنده ها در هم فرو رفته

به ضرب نعل ها در هم شده لب ها و دندانش

 

 

.
.

متن شعر مداحی زره اندازه نشد پس کفنش را دادند

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر