زیر این خیمه سلطانم مورم اما سلیمانم * محمدحسین پویانفر

بازدید: 976 بازدید

زیر این خیمه سلطانم مورم اما سلیمانم

تا ابد از تو میخوانم جانم جانم حسین جانم

پرچمت تا ابد بالاست مادرت حضرت زهراست

السلام علی العباس ابوفاضل

کرده ام نذر که عمری ز غمت گریه کنم

آه از دل کشم و از علمت گریه کنم

گر دلم سوخته است لطف به من کرده خدا

بهر آن است که سوزم ز غمت گریه کنم

گاه در ماتم تو بر سر و بر سینه زنم

گاه بنشینم و زیر علمت گریه کنم

منم آن سائل درمانده که با دست تهی

در دل شب به امید کرمت گریه کنم

به غبار حرم کرببلایت سوگند

دوست دارم که شبی در حرمت گریه کنم

کاش آیی دم مردن به سر بالینم

تا نهم صورت خود بر قدمت گریه کنم

***

آفتاب از کدوم طرف در اومده که بابام با سر اومده

لب تشنه بریده حنجر اومده که بابام با سر اومده

غریب مادر اومده ازم میخواستی بابا رو دامنت بشینم

میگفتی که ایشالله عروسیتو ببینم

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

مطالعه بیشتر