سرشکسته اومدم یا رب * حاج محمود کریمی

بازدید: 2077 بازدید

سرشکسته اومدم یا رب به تو باز رو زدم یا رب

شب قدر باز پیدام شد من خودم میگم بدم یا رب

راه کهکشون تو بازه دره آسمون تو بازه

چشامون ستاره بارونه دست مهربون تو بازه

اومدم قدم قدم یا رب چند شبه ضجه زدم یا رب

دلهره به جونم افتاده تنهایی نیومدم یا رب

میبینی چشام چه میباره مثه یه یتیم آواره

ترس از تو بهم میگفت بس کن نرو رات نمیده بیچاره

تو حریم تو ادب عشقه ماه عشقه شب به شب عشقه

عشق با تو سر به سر نوره ترس از تو لب به لب عشقه

هم میترسم هم دوست دارم هم رها و هم گرفتارم

هم به شوق عفو میخندم هم به داغ دل عزا دارم

ما همه اسیر و سرگردون توی دنیا بی سر و سامون

شب قدره و نمیدونیم کجا احیا داره آقامون

اون که عالمی تو دستاشه آسمون تو عمق چشماشه

کی میدونه شاید الان هم بین ما و این شهیداشه

کی میدونه با کیاست امشب کجا سر گردم دعاست امشب

شاید امشب تو یمن باشه یا نجف یا کربلاست امشب

یه دلم میگه عزاداره با علی تو کوفه بیداره

دره خونه گرفتارا داره نون و خرما میذاره

یه دلم میگه که تو مسجد به امامش اقتدا کرده

علی ناله میزنه فزت و مهدی مادرو صدا کرده

تا که تیغ تشنه بالا رفت علی تشنه سمت دریا رفت

آخرین سجودشو مولام به امید روی زهرا رفت

گلا بعد از اون نخندیدن همه اهل آسمون دیدن

حسنش نماز و کامل کرد تو عبا علی رو پیچیدن

علی داره روضه میخونه تو عبایی که پر از خونِ

یاد اون دم که علی اکبر زیر تیغ و تیر بارونه

میبرن تو این عبا امشب تن نیمه جون حیدر رو

با همین عبا میاد یک روز میبرن علی اکبر رو

تن اربا اربا اربا رو آیینه تمام زهرا رو

جوونا میارن اکبر رو پاره های جسم بابا رو

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر