سیاهی غمت از این دل سیاه نرفت * حاج محمود کریمی

بازدید: 1663 بازدید

سیاهی غمت از این دل سیاه نرفت

به خاطر غم تو از گلویم اه نرفت

به جرم عشق مرا پیش یار دار زدند

سر کسی به روی دار بی گناه نرفت

میان راه وصالش رود به بیراهه

هر انکه در دل شب زیر نور ماه نرفت

خودت دو قطره اشک ز چشم من بکش بیرون

که سطل چشم من درون چاه نرفت

به زائران شما غبطه می خورد فردا

به سمت کرب وبلا هر کسی که راه نرفت

پیاده رفتم و پای پیاده برگشتم

در اربعین حسینی سرم کلاه نرفت

فقیر امدم و پادشاه برگشتم

کسی بدون عنایت ز بارگاه نرفت

تمام روضه نخوانید اصلا دروغ روضه بخوانید

به روی پیکر عریان او سپاه نرفت

به فاطمه برسانید که خیالش جمع

خدا نکرده سنان در دهان شاه نرفت

عزیز کرده اش از اب علقمه نوشید

و شمر لعنتی اخر به قتلگاه نرفت

 

.
.

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

 

مطالعه بیشتر