سی سال بی تاب همین دقیقه ام * کربلایی جواد مقدم

بازدید: 802 بازدید

سی سال بی تاب همین دقیقه ام

خوش اومدی بانوی خوش سلیقه ام

خوش اومدی به خونه بانو سلام عاشقونه بانو

دیگه ازم رو نمیگیری خوب شده زخم گونه بانو

هوات و کردم صفا اوردی مهربون دورت بگردم

اومدی حتما ببندی زخم سرم و دوای دردم دورت بگردم

حالم و دیدی فزت و رب العبم و تو هم شنیدی

دلم گرفته خوب موقعی به داد حیدرت رسیدی حالم و دیدی

ببین حبیبه علی غریبه

****

اومدی روز اخر و درست کنی

حلوای ختم حیدر و درست کنی

یادته روزای جوونی دم بهار خونه تکونی

سفره میذاشتیم توی ایوون با هم میخوردیم لقمه نونی

دلم رو بردی اومدی راستی گلم و به کی سپردی

یا اینکه اصلا میخوای بگی محسنم همرات اوردی دلم رو بردی

کجایی بابا دیگه تموم شد این همه جدایی بابا

میخوام بخونم یه دل سیر بالا سرت لالایی بابا کجایی بابا

ببین حبیبه علی غریبه

****

دیشب دیدم قدم تو خونه میزنی

باز موی زینبین شونه میزنی

رفتی غمات برای من موند یه حرفی تو دل حسن موند

یه بقچه موند رو دست زینب الان ازش دو تا کفن موند

دو تا کفن موند یکی برا من و یک برا حسن موند

از این کفن ها برا حسین بی کفن یه پیروهن موند

کفن نداره میره تو قتلگاه با یه پیرهن پاره

یه نا نجیبی میاد همین پیرهن و از تن در میاره کفن نداره

ببین حبیبه حسین غریبه

 

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر