شبای کوفه دوباره تاریک و سرده * کربلایی حسین طاهری

بازدید: 3008 بازدید

شبای کوفه دوباره تاریک و سرده

میگن یتیما الهی بابا برگرده

نگران توان دم در یتیما

همه زار میزنن اگه میشه بیا

این شبها شبای اخر عمرشه

از دنیا میره که دیگه راحت بشه

وای از غریبی ای وای از غریبی

****

تو راه مسجد توی دلت کوه درده

دعای زینب اینه که بابام برگرده

میگه دختر تو اگه میشه نرو

چی میاد سر تو اگه میشه نرو

میبینی حال و روز زینب و نرو

میخ در میگه علی امشب و نرو

وای از غریبی ای وای از غریبی

****

سجده اخر عالم و اواره کرده

زخم سر تو زینب و بیچاره کرده

جانماز تو شد پره خون سرت

داره دق میکنه روبروت پسرت

چشم تو خیره به چشمای زینب

دلشورت برای فردای زینب

وای از غریبی ای وای از غریبی

 

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

مطالعه بیشتر