شب عاشقی وقت بارونه * سید مهدی میرداماد

بازدید: 841 بازدید

شب عاشقی وقت بارونه

چشا ابری لب ها خندونه

شب آخر عمر اربابه

که دیگه تو این صحرا مهمونه

ولی امشب کسی حال دل زینب رو نمیدونه

رقیه داره میزاره آروم

سرش رو روی پای بابایی

یه مادر داره واسه ی بچه اش

تویه خیمه میخونه لالایی

****

لالا لالا گل پونه ی من

تب خونه من بزار باز سرت رو

روی شونه من

رازی بودم یکم دیر بخوابی

ولی سیر بخوابی نه اینکه عزیزم

با این تیر بخوابی

دم خیمه مادرت افتاد

تویه خیمه خواهرت افتاد

رو دست بابا گل بابا

سرت از پشت سرت افتاد

****

ولی یه خواهر با حال مضطر

میکوبه بر سینه و بر سر

غریب مادر غریب مادر

میگه ای عزیز دل مادر

بشین پای حرف های این خواهر

بزار تا گلوت و ببوسم من

که فردا دیگه نداری سر

گل زهرا گل زینب

میشی فردا لاله ی پرپر

چی میخواد سر من بیاد که تو

آروم میکنی این دل خون و

چی میشه تو این صحرا فردا شب

که جمع کردی خار بیابون و

عزا می گیریم اسیری میریم

پس از تو از زندگی سیریم

غریب مادر غریب مادر

 

.
.

متن شعر مداحی شب عاشقی وقت بارونه

لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net

.

 

 

مطالعه بیشتر